مثبت اندیشی سمی نوعی وسواس برای مثبت فکر کردن به صورت افراطی است
مثبت اندیشی سمی نوعی وسواس برای مثبت فکر کردن به صورت افراطی است؛ یعنی افراد باید نسبت به هر تجربه ای، حتی تجربه هایی که غم انگیز هستند، دید مثبت داشته و آن را مثبت تفسیر کنند.
این نوع نگرش می تواند احساسات منفی، غم و اندوه را سرکوب کند و افراد را تحت فشار قرار می دهد تا حتی زمانی که در حال تقلا با مشکلات هستند، تظاهر به خوشحالی کنند.
در برخی مواقع این فشار مثبت اندیشی، خود خواسته و از سمت افراد به خودشان و گاهی از طرف جامعه و اطرافیان به فرد تحمیل می شود؛ مانند زمانی که کسی در حال سوگواری است و دیگران از او می خواهند به زندگی ادامه دهد و نسبت به این فقدان مثبت بیاندیشد.
طی چندین دهه، کتاب ها و رسانه های عمومی ارزش بالقوه مثبت فکر کردن را برجسته کردند.
در این باره شواهدی هم وجود دارد که نشان می دهد تفکر مثبت سبب بهبود سلامت روان می شود؛ اما نکته ای که باید به آن توجه بیشتر شود این است که مثبت فکر کردن، نوشدارویی برای تمام چالشهای زندگی نیست و نمی توان تفکر مثبت را به عنوان تنها راه حل مشکلات به فرد تحمیل کرد.
تحقیقات پیرامون مثبت اندیشی به طور کلی بر مزایای مثبت اندیشی در هنگام بروز مشکلات متمرکز است.
در حالی که مثبت اندیشی سمی، بدون توجه به چالش هایی که فرد با آن ها روبرو است، از آن ها نگرش صرفا مثبت می طلبد، از افراد می خواهد که از تفکر منفی یا ابراز احساسات منفی خودداری کند و به نوعی آن هارا نادیده بگیرد، به طور بالقوه احساسات خود را را سرکوب کرده و عاملی بازدارنده برای درخواست کمک های اجتماعی محسوب می شود.
برخی از نمونه های مثبت اندیشی سمی عبارتند از:
انسان ها طیف وسیعی از احساسات را تجربه می کنند که هر کدام نقش مهمی در زندگی دارند.
برای مثال اضطراب ممکن است فرد را نسبت به موقعیت خطرناک یا یک نگرانی اخلاقی آگاه کند؛ در حالی که خشم پاسخی عادی به بی عدالتی یا بدرفتاری و غم و اندوه نشان دهنده شدت فقدان است.
عدم پذیرش این احساسات به معنای نادیده گرفتن است که می تواند الهام بخش باشد.
به علاوه صحبت نکردن در مورد احساسات منفی باعث نمی شود از بین بروند و برعکس، به اشتراک گذاشتن احساسات، به مغز کمک کند تا آن ها را بهتر پردازش کند.
برخی از راهکار ها برای جلوگیری از مثبت اندیشی سمی خود خواسته عبارتند از:
دیدگاهتان را بنویسید